۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

سد سیوند؛ آبگیری می شود، آبگیری نمی شود

سد سیوند؛ آبگیری می شود، آبگیری نمی شود
سارا امت علی
روزنامه نگار در ایران


"نظر ما این است که سر ما را هم ببرند بگذارند کنار قبر کوروش". این را یکی از کشاورزان دشت ارسنجان می گوید. به گفته او آبگیری سد سیوند مقبره کوروش و محوطه باستانی بلاغی را تهدید می کند.


این روزها که کار ساخت سد سیوند بر رودخانه پلوار در شمال شرقی استان فارس رو به پایان است، عده ای نگران خطری هستند که آثار ارزشمند دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی را تهدید می کند و عده ای دیگر نگران زمین های حاصلخیزی اند که از بی آبی به شوره زار بدل شده اند.
کشاورزان آب می خواهند و دوستداران میراث فرهنگی خواستار توقف عملیات ساخت سد و آبگیری هستند، اما سازمان میراث فرهنگی که باید دستور نهایی آبگیری را صادر کند، سکوت کرده است. سکوت نهادهای مرتبط با آبگیری سد در حالی است که وزیر نیرو، مهرماه سال گذشته از آغاز فعالیت کمیته مشترک در سطح معاونان این وزارت خانه و سازمان میراث فرهنگی برای حل معضل سد سیوند خبر داده بود.
سد سیوند، سدی خاکی با هسته رسی است و ۵۷ متر ارتفاع دارد. با آبگیری این سد نه هزار هکتار زمین در استان فارس قابل کشت می شود. حجم آبی که در دریاچه این سد ذخیره می شود، ۹۲ میلیون متر مکعب است که ۳۲ میلیون متر مکعب آن حق آبه کشاورزان در مسیر است، ۸ میلیون متر مکعب آب شرب و صنعت منطقه ارسنجان است، ۷ میلیون متر مکعب آن به دریاچه بختگان می ریزد و باقی مانده نصیب کشاورزان ارسنجانی می شود.

.
قصه سیوند از کجا آغاز شد؟

جلال جامعی، مجری پروژه ساخت سد اینطور توضیح می دهد: "مطالعات اولیه سد سیوند در قالب پروژه کربار توسط "جاستین کورتنی"، کارشناس آمریکایی در سال ۱۹۶۷ آغاز شد. تدارک سیستم سه سدی درودزن، ملاصدرا و سیوند نتیجه این مطالعات بود. پس از پیروزی انقلاب ادامه مطالعات به کارشناسان ایرانی واگذار شد، نخستین فاز مطالعاتی در سال ۱۳۷۰ پایان یافت و از سال ۱۳۷۱ فاز اول عملیات اجرای پروژه یعنی ساخت تونل انحراف رودخانه آغاز شد."

به گفته آقای جامعی، وزارت نیرو در همان سال نظر سازمان میراث فرهنگی وقت درباره احداث سد را با ارسال نامه ای جویا شد: "سال ۱۳۷۰ نامه ای به سازمان میراث فرهنگی فارس نوشتیم و مسئله آغاز ساخت سد را به آنها اطلاع دادیم اما جوابی دریافت نکردیم."
در سال ۱۳۸۳ که ارزشمند بودن تنگه بلاغی مشخص شد، فعالیت هایی برای جلوگیری از تخریب آن به عمل آمد و سازمان میراث فرهنگی با ثبت جهانی این محوطه نخستین قدم ها را برای نجات بخشی ۳۵ محوطه ای که در محدوده دریاچه سد قرار دارد، برداشت. پس از مدتی با اعلام فراخوان، از گروه های باستان شناسی خارجی برای شرکت در عملیات نجات بخشی آثار مدفون در تنگه بلاغی دعوت به عمل آمد و وزارت نیرو متعهد شد تمام هزینه های کاوش و ساخت موزه پاسارگاد را بپردازد.

.
باستان شناسان ناراضی
در این میان باستان شناسان هم از روند حفاری ها در این منطقه راضی به نظر نمی رسند. یکی از این کارشناسان که نمی خواهد نامش برده شود، می گوید: "از میان ۳۵ محوطه ای که با آبگیری سد غرق می شود، تنها ۱۲ محوطه کاوش شده که با توجه به کمبود بودجه، تمام اشیای حاصل از حفاری این ۱۲محوطه هم استخراج نشد."
او از کارگاه های شراب سازی و کوره های پخت سفال یاد می کند: "این سازه ها به طور کامل منتقل نشد. در سایتی دیگر گورستانی کشف شد که می توانست حاوی اطلاعات دقیقی باشد اما تنها استخوان های یک گور را انتقال دادیم، بقیه را فقط مستندنگاری کردیم و دوباره با خاک پوشاندیم."باستان شناس شیرازی دیگری عقیده دارد اهمیت محوطه های باستانی تنگه بلاغی در هیاهوی تهدید مقبره کوروش، محو شد: "از نظر حفظ داشته های تاریخی، مهم ترین مسئله نجات تنگه بلاغی است اما با غوغایی که درباره آرامگاه کوروش به پا شد، این محوطه اهمیت خود را از دست داد. عده ای به عمد احساسات مردم را با انتشار اخباری مبنی بر تهدید مقبره برانگیختند تا محوطه های باستانی فراموش شود."

اما حسن فاضلی، رییس پژوهشکده باستان شناسی که در همایش ۳۰ دی ماه اعلام کرد کاوش‌ها در تنگه بلاغی پایان یافته است، نظر دیگری دارد: "در تنگه بلاغی ۳ تا ۴ فصل روی محوطه‌های باستانی کاوش شده غیر از کارگاه‌های شراب گیری دوره ساسانی، اطلاعات تازه‌ای به دست نیامد. نمونه کوره های پخت سفال را هم در تپه رحمت آباد و تل باکون داریم. یک دهکده هخامنشی هم کشف شد که بیش از ۲۰۰ متر مساحت نداشت در چنین دهکده ای چه اطلاعاتی می‌شود بدست آورد؟ درحالی که ضخامت دیوارهای خانه‌ها بیش از ۳۰ سانتی متر هم نیست. این دهکده سکونت‌گاه مردمان عادی است و لایه‌های قوی ندارد."
او درباره انتقال سازه‌های شراب گیری دوره ساسانی می گوید: "انتقال آنها به علت اتصال‌شان به زمین کار بسیار دشواری است. اما می‌شود آن‌ها را منتقل کرد و این سئوال خوبی است. چرا سازه‌های شراب‌گیری منتقل نشدند؟ وظیفه ما فقط کاوش است که به خوبی انجام گرفته است."
"من دیگر روی تنگه بلاغی سرمایه گذاری نمی‌کنم. در حال حاضر تمام هم و غم من این است که نیروهای خودم را روی محوطه هایی که به دنبال آبگیری سد‌های دیگر غرق خواهدشد، متمرکز کنم. جاهایی که یک محوطه‌شان به کل تنگه بلاغی می‌ارزد."
این اظهارات در حالی است که باستان شناسان فعال در تنگه معتقدند روستای هخامنشی از آنجا که تنها محل به دست آمده از استقرار مردم عادی در دوران هخامنشی است، نیازمند بررسی های بیشتر است و می تواند حاوی اطلاعاتی جدید از زندگی مردم عادی دراین دوره داشته باشد.

.
روستاییان در برابر هم
اهالی روستای پاسارگاد و روستاهای دشت ارسنجان بی توجه به زد و خوردهای لفظی و اظهار نظرهای پایتخت نشینان، نظر خود را اعلام می کنند. اهالی پاسارگاد که آرامگاه کوروش را شناسنامه تاریخی خود می دانند، از تخریب آن به واسطه آبگیری سد نگرانند. آستیاک، صاحب آرایشگاه روستا می گوید: "ما که خودمان کارشناس نیستیم اما با حرف هایی که می شنویم فکر می کنیم سد نباید آبگیری شود. آرامگاه برای ما خیلی مهم است، حتی اگر این سد را هم بزنند هیچ سودی برای ما ندارد."


او وقتی می شنود آب سد با مرگ و زندگی کشاورزان ارسنجان ارتباط دارد، می گوید: "بستگی دارد درک و فهم آنها چقدر باشد، اگر تنها به فکر تسهیلات منطقه خودشان باشند، می گویند سد مهم تر است اما اگر کمی هم به گذشته فکر کنند، می فهمند که آرامگاه کوروش کبیر خیلی اهمیت دارد. آنها جلوترها آب داشته اند و الان هم با کارهای دیگر می توانند آب برای مردم ارسنجان بیاورند اما اگر آرامگاه کوروش از بین برود دیگر هیچ راهی برای برگرداندن آن نیست."
رضا، راننده کامیون است. او به تاثیر رطوبت بر آرامگاه اشاره می کند: "همه می دانند که این رطوبت ضرر می رساند. همان کسی هم که در ارسنجان موافق آبگیری است می داند، اما او زراعتش را می خواهد، قبر کوروش را می خواهد چه کند؟ اما آدم های دانشمند ما می دانند که چه بلایی سر این آثار می آید."
پاسخ او در برابر این پرسش که اگر عده ای دانشمند دیگر ثابت کنند خطری آرامگاه را تهدید نمی کند، چه می گویی، تنها سکوت است.
اما حرف دهقانان ارسنجان یک کلمه است؛ آب. خشکی زمین آنها را به ستوه آورده و تنها خواهان آبگیری سد سیوند هستند. علی، پیرمرد ۶۰ ساله ای است که روزها به دنبال داروهای گیاهی راهی کوه می شود: "از سال ۵۵، هی آب رفته ته و ما هی موتور را بردیم پایین تر تا امروز که چاه زدیم ۲۵۰ متر و آبش به کار زمین و زراعت نخورد، با زمین سازگار نیست. نه ده ما که همه دهات اینجا با ۲۰ هزار جمعیت مبتلا به این روزگار شده اند. چهار سال است که بذر می ریزم و هیچ بر نمی دارم. زمانی اینجا زندگی و روزگاری داشتیم، اما الان هرکس قوه و قدرتی دارد می رود به شهری، دیاری برای کار و کسانی که مثل من پیر شده اند، مانده اند همینجا و غصه می خورند."
او وقتی نام پاسارگاد را می شنود می گوید: "خودتان ببینید این مردم تشنه واجب ترند یا آن آثار باستانی؟"
حسن، از اهالی روستای حسین آباد است و کشاورز: "این منطقه جهنم است، مردم برای کارگری به شیراز و ارسنجان می روند. از اول انقلاب قنات ها خشک شد، خشکسالی این سال ها هم که اوضاع را بدتر کرد. آب های زیر زمینی هم اصلا به درد نمی خورد، شور و تلخ است."
او هم با شنیدن نام پاسارگاد می گوید: "تعدادی خان و زمین دار آنجا هست که کارشکنی می کنند. اینها قضیه را رسانده اند به سازمان های بین المللی. اصلا رطوبت به آنجاها نمی رسد، حزب هایی نوشته اند نباید آبگیری شود، آنها اصلا نمی دانند ارسنجان کجاست و نمی دانند مردم اینجا چطور زندگی می کنند."
هم ولایتی اش می گوید: "اگر سد را آبگیری نمی کنند، باید یک فکری به حال ما بکنند، یعنی ما به اندازه قبر کوروش ارزش نداریم؟ ما هم جزو ایران هستیم، ما باید چه کار کنیم؟"

.
ارسنجان و سد سیوند
به گفته محمدجواد عسگری، فرماندار شهر ارسنجان، استان فارس ۶۸ دشت حاصلخیز دارد که به دلیل برداشت بی رویه آب و تغذیه نشدن سفره های زیرزمینی، ۵۷ دشت در مرحله بحرانی قرار دارد. دشت ارسنجان دومین دشت بحرانی است. از آنجا که ارسنجان در مجاورت دریاچه تشک و بختگان قرار دارد با تخلیه سفره های آب زیرزمینی، آب شور از دریاچه به سوی سفره ها هدایت می شود و کشاورزان از این آب برای آبیاری زمین ها استفاده می کنند. به همین دلیل درصد نمک خاک و آب در منطقه نزدیک به دو هزار است در حالی که در شرایط طبیعی باید بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ باشد.
او تاکید می کند آب سیوند برای روستاییان این منطقه حیاتی است: "بهره برداری بیش از حد از آب های زیرزمینی در این منطقه یک فاجعه زیست محیطی است. آب سفره ها متعلق به سده ها است که در عرض دو دهه همه را تخلیه کرده ایم. آب سد سفره های زیر زمینی منطقه را هم تقویت می کند."
آمار منتشر شده از سوی فرمانداری ارسنجان نشان می دهد در حال حاضر حدود سه هزار حلقه چاه در این منطقه حفر شده که به دلیل کاهش بارندگی به طور شبانه روزی آب را از اعماق زمین استخراج می کنند. فاصله این چاه ها به طور متوسط یکصد متر است در حالی که استاندارد فاصله چاه های عمیق از یکدیگر یک کیلومتر است.
آقای عسگری در مورد این مسئله که هرچند آبگیری شد، زندگی ۲۵ هزار ساکن روستاهای ارسنجان را نجات می دهد اما سبب نابودی آثاری می شود که به میلیون ها ایرانی تعلق دارد، می گوید: "معتقدم می شد این مسئله را به خوبی حل کرد، طوری که نه میراث فرهنگی آسیب ببیند نه مشکل روستاییان اینقدر شدید شود، اما نشد. کاش مسئولان میراث فرهنگی و وزارت نیرو کنار هم می نشستند و به تصمیمی درست می رسیدند. کاش از ۸۰ میلیارد تومانی که برای راه اندازی سد مصرف شد، یک میلیارد تومان به فعالیت های باستان شناسی اختصاص پیدا می کرد تا این مشکلات ایجاد نشود."

.
خطر برای آرامگاه کوروش
جدا از ناقص ماندن حفاری های باستان شناسی و غرق شدن ۳۵ محوطه باستانی در دریاچه سد، گروهی از زمین شناسان معتقدند شکل گیری دریاچه ای به طول ۱۴ کیلومتر پشت کوهی که در سوی دیگرش آرامگاه کوروش قرار دارد سبب افزایش سطح آب های زیرزمینی دشت پاسارگاد می شود و مدتی نمی گذرد که تخریب پی آرامگاه آغاز می شود و زمین های مجاور آرامگاه به گلزار و باتلاق بدل می شوند.
با این حال مجری پروژه سد این اظهارنظر زمین شناسان را نمی پذیرد: "سفره های آب زیرزمینی زمانی از هم تاثیر می گیرند که هم تراز باشند. در حال حاضر سفره های آب زیرزمینی دشت پاسارگاد آب خود را از رودخانه پلوار می گیرند، این رود هزاران سال است که در این دشت حرکت می کند بنابراین زمین های زیر دشت پاسارگاد و مقبره کوروش تا فاصله ده متری از سطح زمین از آب اشباع هستند. ارتفاع آب دریاچه سد سیوند در بالاترین تراز ۱۸۱۳ و تراز مقبره کوروش ۱۸۴۸ است، یعنی مقبره ۳۵ متر بالاتر از بالاترین تراز آب در دریاچه سد قرار دارد. به این ترتیب بنا بر قانون ظروف مرتبط انباشت آب در دریاچه سد تنها می تواند تراز سفره های زیر زمینی را تا ارتفاع ۱۸۱۳ متر افزایش دهد. علاوه بر این در طول سال تراز آب به مدت کمتر از یک ماه ۱۸۱۳ است، چون باید آب را به پایین دست سد برسانیم."
او درباره افزایش رطوبت در منطقه نیز اینطور می گوید:«بین مخزن سد و دشت پاسارگاد دره ای طویل و پیچان وجود دارد، از سوی دیگر وسعت دشت حدود ۲۰۰ کیلومتر مربع است و مقبره کوروش درست وسط دشت قرار دارد. اگر بخار آب بخواهد از دریاچه به سوی دشت برود با موانع طبیعی مواجه می شود و میزان آن کاهش می یابد. رطوبت باقی مانده وقتی وارد دشت وسیع شود، تاثیری اندک بر مقبره خواهد داشت البته نمی گویم هیچ تاثیری ندارد ولی بسیار ناچیز است.
علاوه بر این در کنار مقبره دستگاه های رطوبت سنجی وجود دارد که به وسیله آنها می توان رطوبت فعلی و بعد از آبگیری سد را مقایسه کرد اگر تفاوت به گونه ای باشد که به مقبره آسیب بزند، راه های زیادی نظیر پوشاندن سطح مقبره با مصالح نفوذناپذیر یا آکواریوم کردن آن وجود دارد.»
جلال جامعی احتمال وجود راه هایی برای مشخص شدن میزان آسیب های احتمالی از طریق ایجاد فضای مجازی آزمایشگاهی و بررسی تاثیر افزایش رطوبت بر سنگ مقبره را منتفی نمی داند اما می گوید: "انجام این پژوهش ها وظیفه وزارت نیرو نیست."
حسن فاضلی نیز این مسئولیت را متوجه پژوهشکده باستان شناسی نمی داند: "انجام چنین پژوهش هایی به عهده پژوهشکده باستان شناسی نیست، معاونت حفظ و احیاء و پژوهشکده حفاظت و مرمت مسئول این کار هستند."
این در حالی است که محمدحسن طالبیان، مدیر موسسه پژوهشی پارسه و پاسارگاد خرداد ماه سال ۱۳۸۴ در گفت و گو با خبرگزاری میراث فرهنگی از تشکیل تیمی بین المللی برای بررسی تاثیرات ساخت و آبگیری سد سیوند بر مسایل فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و شرایط حفاظت از آثار تاریخی و باستانی منطقه از جمله پاسارگاد خبر داده بود اما تا کنون نتایج این بررسی ها اعلام نشده است.

.
زمان آبگیری؛ نامعلوم
آبگیری سد باید زمانی صورت گیرد که هم کشاورزان حداقل به مدت سه ماه به آب چندانی نیاز نداشته باشند و هم فصل بارندگی در پیش باشد. به این ترتیب بهترین زمان آبگیری سدها آذر، بهمن و نیمه نخست اسفند است.
با توجه به سپری شدن زمان مناسب، صدور دستور آبگیری بعید به نظر می رسد اما با تعلیق عملیات نجات بخشی در تنگه نمی توان امیدی به نجات آثار مدفون در تنگه باستانی بلاغی داشت.
به این ترتیب نه آثار به جامانده از هزاره ها نجات می یابند و نه آب در زمان مقرر به زمین های تشنه دشت ارسنجان می رسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر