۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

سد سیوند؛ آبگیری می شود، آبگیری نمی شود

سد سیوند؛ آبگیری می شود، آبگیری نمی شود
سارا امت علی
روزنامه نگار در ایران


"نظر ما این است که سر ما را هم ببرند بگذارند کنار قبر کوروش". این را یکی از کشاورزان دشت ارسنجان می گوید. به گفته او آبگیری سد سیوند مقبره کوروش و محوطه باستانی بلاغی را تهدید می کند.


این روزها که کار ساخت سد سیوند بر رودخانه پلوار در شمال شرقی استان فارس رو به پایان است، عده ای نگران خطری هستند که آثار ارزشمند دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی را تهدید می کند و عده ای دیگر نگران زمین های حاصلخیزی اند که از بی آبی به شوره زار بدل شده اند.
کشاورزان آب می خواهند و دوستداران میراث فرهنگی خواستار توقف عملیات ساخت سد و آبگیری هستند، اما سازمان میراث فرهنگی که باید دستور نهایی آبگیری را صادر کند، سکوت کرده است. سکوت نهادهای مرتبط با آبگیری سد در حالی است که وزیر نیرو، مهرماه سال گذشته از آغاز فعالیت کمیته مشترک در سطح معاونان این وزارت خانه و سازمان میراث فرهنگی برای حل معضل سد سیوند خبر داده بود.
سد سیوند، سدی خاکی با هسته رسی است و ۵۷ متر ارتفاع دارد. با آبگیری این سد نه هزار هکتار زمین در استان فارس قابل کشت می شود. حجم آبی که در دریاچه این سد ذخیره می شود، ۹۲ میلیون متر مکعب است که ۳۲ میلیون متر مکعب آن حق آبه کشاورزان در مسیر است، ۸ میلیون متر مکعب آب شرب و صنعت منطقه ارسنجان است، ۷ میلیون متر مکعب آن به دریاچه بختگان می ریزد و باقی مانده نصیب کشاورزان ارسنجانی می شود.

.
قصه سیوند از کجا آغاز شد؟

جلال جامعی، مجری پروژه ساخت سد اینطور توضیح می دهد: "مطالعات اولیه سد سیوند در قالب پروژه کربار توسط "جاستین کورتنی"، کارشناس آمریکایی در سال ۱۹۶۷ آغاز شد. تدارک سیستم سه سدی درودزن، ملاصدرا و سیوند نتیجه این مطالعات بود. پس از پیروزی انقلاب ادامه مطالعات به کارشناسان ایرانی واگذار شد، نخستین فاز مطالعاتی در سال ۱۳۷۰ پایان یافت و از سال ۱۳۷۱ فاز اول عملیات اجرای پروژه یعنی ساخت تونل انحراف رودخانه آغاز شد."

به گفته آقای جامعی، وزارت نیرو در همان سال نظر سازمان میراث فرهنگی وقت درباره احداث سد را با ارسال نامه ای جویا شد: "سال ۱۳۷۰ نامه ای به سازمان میراث فرهنگی فارس نوشتیم و مسئله آغاز ساخت سد را به آنها اطلاع دادیم اما جوابی دریافت نکردیم."
در سال ۱۳۸۳ که ارزشمند بودن تنگه بلاغی مشخص شد، فعالیت هایی برای جلوگیری از تخریب آن به عمل آمد و سازمان میراث فرهنگی با ثبت جهانی این محوطه نخستین قدم ها را برای نجات بخشی ۳۵ محوطه ای که در محدوده دریاچه سد قرار دارد، برداشت. پس از مدتی با اعلام فراخوان، از گروه های باستان شناسی خارجی برای شرکت در عملیات نجات بخشی آثار مدفون در تنگه بلاغی دعوت به عمل آمد و وزارت نیرو متعهد شد تمام هزینه های کاوش و ساخت موزه پاسارگاد را بپردازد.

.
باستان شناسان ناراضی
در این میان باستان شناسان هم از روند حفاری ها در این منطقه راضی به نظر نمی رسند. یکی از این کارشناسان که نمی خواهد نامش برده شود، می گوید: "از میان ۳۵ محوطه ای که با آبگیری سد غرق می شود، تنها ۱۲ محوطه کاوش شده که با توجه به کمبود بودجه، تمام اشیای حاصل از حفاری این ۱۲محوطه هم استخراج نشد."
او از کارگاه های شراب سازی و کوره های پخت سفال یاد می کند: "این سازه ها به طور کامل منتقل نشد. در سایتی دیگر گورستانی کشف شد که می توانست حاوی اطلاعات دقیقی باشد اما تنها استخوان های یک گور را انتقال دادیم، بقیه را فقط مستندنگاری کردیم و دوباره با خاک پوشاندیم."باستان شناس شیرازی دیگری عقیده دارد اهمیت محوطه های باستانی تنگه بلاغی در هیاهوی تهدید مقبره کوروش، محو شد: "از نظر حفظ داشته های تاریخی، مهم ترین مسئله نجات تنگه بلاغی است اما با غوغایی که درباره آرامگاه کوروش به پا شد، این محوطه اهمیت خود را از دست داد. عده ای به عمد احساسات مردم را با انتشار اخباری مبنی بر تهدید مقبره برانگیختند تا محوطه های باستانی فراموش شود."

اما حسن فاضلی، رییس پژوهشکده باستان شناسی که در همایش ۳۰ دی ماه اعلام کرد کاوش‌ها در تنگه بلاغی پایان یافته است، نظر دیگری دارد: "در تنگه بلاغی ۳ تا ۴ فصل روی محوطه‌های باستانی کاوش شده غیر از کارگاه‌های شراب گیری دوره ساسانی، اطلاعات تازه‌ای به دست نیامد. نمونه کوره های پخت سفال را هم در تپه رحمت آباد و تل باکون داریم. یک دهکده هخامنشی هم کشف شد که بیش از ۲۰۰ متر مساحت نداشت در چنین دهکده ای چه اطلاعاتی می‌شود بدست آورد؟ درحالی که ضخامت دیوارهای خانه‌ها بیش از ۳۰ سانتی متر هم نیست. این دهکده سکونت‌گاه مردمان عادی است و لایه‌های قوی ندارد."
او درباره انتقال سازه‌های شراب گیری دوره ساسانی می گوید: "انتقال آنها به علت اتصال‌شان به زمین کار بسیار دشواری است. اما می‌شود آن‌ها را منتقل کرد و این سئوال خوبی است. چرا سازه‌های شراب‌گیری منتقل نشدند؟ وظیفه ما فقط کاوش است که به خوبی انجام گرفته است."
"من دیگر روی تنگه بلاغی سرمایه گذاری نمی‌کنم. در حال حاضر تمام هم و غم من این است که نیروهای خودم را روی محوطه هایی که به دنبال آبگیری سد‌های دیگر غرق خواهدشد، متمرکز کنم. جاهایی که یک محوطه‌شان به کل تنگه بلاغی می‌ارزد."
این اظهارات در حالی است که باستان شناسان فعال در تنگه معتقدند روستای هخامنشی از آنجا که تنها محل به دست آمده از استقرار مردم عادی در دوران هخامنشی است، نیازمند بررسی های بیشتر است و می تواند حاوی اطلاعاتی جدید از زندگی مردم عادی دراین دوره داشته باشد.

.
روستاییان در برابر هم
اهالی روستای پاسارگاد و روستاهای دشت ارسنجان بی توجه به زد و خوردهای لفظی و اظهار نظرهای پایتخت نشینان، نظر خود را اعلام می کنند. اهالی پاسارگاد که آرامگاه کوروش را شناسنامه تاریخی خود می دانند، از تخریب آن به واسطه آبگیری سد نگرانند. آستیاک، صاحب آرایشگاه روستا می گوید: "ما که خودمان کارشناس نیستیم اما با حرف هایی که می شنویم فکر می کنیم سد نباید آبگیری شود. آرامگاه برای ما خیلی مهم است، حتی اگر این سد را هم بزنند هیچ سودی برای ما ندارد."


او وقتی می شنود آب سد با مرگ و زندگی کشاورزان ارسنجان ارتباط دارد، می گوید: "بستگی دارد درک و فهم آنها چقدر باشد، اگر تنها به فکر تسهیلات منطقه خودشان باشند، می گویند سد مهم تر است اما اگر کمی هم به گذشته فکر کنند، می فهمند که آرامگاه کوروش کبیر خیلی اهمیت دارد. آنها جلوترها آب داشته اند و الان هم با کارهای دیگر می توانند آب برای مردم ارسنجان بیاورند اما اگر آرامگاه کوروش از بین برود دیگر هیچ راهی برای برگرداندن آن نیست."
رضا، راننده کامیون است. او به تاثیر رطوبت بر آرامگاه اشاره می کند: "همه می دانند که این رطوبت ضرر می رساند. همان کسی هم که در ارسنجان موافق آبگیری است می داند، اما او زراعتش را می خواهد، قبر کوروش را می خواهد چه کند؟ اما آدم های دانشمند ما می دانند که چه بلایی سر این آثار می آید."
پاسخ او در برابر این پرسش که اگر عده ای دانشمند دیگر ثابت کنند خطری آرامگاه را تهدید نمی کند، چه می گویی، تنها سکوت است.
اما حرف دهقانان ارسنجان یک کلمه است؛ آب. خشکی زمین آنها را به ستوه آورده و تنها خواهان آبگیری سد سیوند هستند. علی، پیرمرد ۶۰ ساله ای است که روزها به دنبال داروهای گیاهی راهی کوه می شود: "از سال ۵۵، هی آب رفته ته و ما هی موتور را بردیم پایین تر تا امروز که چاه زدیم ۲۵۰ متر و آبش به کار زمین و زراعت نخورد، با زمین سازگار نیست. نه ده ما که همه دهات اینجا با ۲۰ هزار جمعیت مبتلا به این روزگار شده اند. چهار سال است که بذر می ریزم و هیچ بر نمی دارم. زمانی اینجا زندگی و روزگاری داشتیم، اما الان هرکس قوه و قدرتی دارد می رود به شهری، دیاری برای کار و کسانی که مثل من پیر شده اند، مانده اند همینجا و غصه می خورند."
او وقتی نام پاسارگاد را می شنود می گوید: "خودتان ببینید این مردم تشنه واجب ترند یا آن آثار باستانی؟"
حسن، از اهالی روستای حسین آباد است و کشاورز: "این منطقه جهنم است، مردم برای کارگری به شیراز و ارسنجان می روند. از اول انقلاب قنات ها خشک شد، خشکسالی این سال ها هم که اوضاع را بدتر کرد. آب های زیر زمینی هم اصلا به درد نمی خورد، شور و تلخ است."
او هم با شنیدن نام پاسارگاد می گوید: "تعدادی خان و زمین دار آنجا هست که کارشکنی می کنند. اینها قضیه را رسانده اند به سازمان های بین المللی. اصلا رطوبت به آنجاها نمی رسد، حزب هایی نوشته اند نباید آبگیری شود، آنها اصلا نمی دانند ارسنجان کجاست و نمی دانند مردم اینجا چطور زندگی می کنند."
هم ولایتی اش می گوید: "اگر سد را آبگیری نمی کنند، باید یک فکری به حال ما بکنند، یعنی ما به اندازه قبر کوروش ارزش نداریم؟ ما هم جزو ایران هستیم، ما باید چه کار کنیم؟"

.
ارسنجان و سد سیوند
به گفته محمدجواد عسگری، فرماندار شهر ارسنجان، استان فارس ۶۸ دشت حاصلخیز دارد که به دلیل برداشت بی رویه آب و تغذیه نشدن سفره های زیرزمینی، ۵۷ دشت در مرحله بحرانی قرار دارد. دشت ارسنجان دومین دشت بحرانی است. از آنجا که ارسنجان در مجاورت دریاچه تشک و بختگان قرار دارد با تخلیه سفره های آب زیرزمینی، آب شور از دریاچه به سوی سفره ها هدایت می شود و کشاورزان از این آب برای آبیاری زمین ها استفاده می کنند. به همین دلیل درصد نمک خاک و آب در منطقه نزدیک به دو هزار است در حالی که در شرایط طبیعی باید بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ باشد.
او تاکید می کند آب سیوند برای روستاییان این منطقه حیاتی است: "بهره برداری بیش از حد از آب های زیرزمینی در این منطقه یک فاجعه زیست محیطی است. آب سفره ها متعلق به سده ها است که در عرض دو دهه همه را تخلیه کرده ایم. آب سد سفره های زیر زمینی منطقه را هم تقویت می کند."
آمار منتشر شده از سوی فرمانداری ارسنجان نشان می دهد در حال حاضر حدود سه هزار حلقه چاه در این منطقه حفر شده که به دلیل کاهش بارندگی به طور شبانه روزی آب را از اعماق زمین استخراج می کنند. فاصله این چاه ها به طور متوسط یکصد متر است در حالی که استاندارد فاصله چاه های عمیق از یکدیگر یک کیلومتر است.
آقای عسگری در مورد این مسئله که هرچند آبگیری شد، زندگی ۲۵ هزار ساکن روستاهای ارسنجان را نجات می دهد اما سبب نابودی آثاری می شود که به میلیون ها ایرانی تعلق دارد، می گوید: "معتقدم می شد این مسئله را به خوبی حل کرد، طوری که نه میراث فرهنگی آسیب ببیند نه مشکل روستاییان اینقدر شدید شود، اما نشد. کاش مسئولان میراث فرهنگی و وزارت نیرو کنار هم می نشستند و به تصمیمی درست می رسیدند. کاش از ۸۰ میلیارد تومانی که برای راه اندازی سد مصرف شد، یک میلیارد تومان به فعالیت های باستان شناسی اختصاص پیدا می کرد تا این مشکلات ایجاد نشود."

.
خطر برای آرامگاه کوروش
جدا از ناقص ماندن حفاری های باستان شناسی و غرق شدن ۳۵ محوطه باستانی در دریاچه سد، گروهی از زمین شناسان معتقدند شکل گیری دریاچه ای به طول ۱۴ کیلومتر پشت کوهی که در سوی دیگرش آرامگاه کوروش قرار دارد سبب افزایش سطح آب های زیرزمینی دشت پاسارگاد می شود و مدتی نمی گذرد که تخریب پی آرامگاه آغاز می شود و زمین های مجاور آرامگاه به گلزار و باتلاق بدل می شوند.
با این حال مجری پروژه سد این اظهارنظر زمین شناسان را نمی پذیرد: "سفره های آب زیرزمینی زمانی از هم تاثیر می گیرند که هم تراز باشند. در حال حاضر سفره های آب زیرزمینی دشت پاسارگاد آب خود را از رودخانه پلوار می گیرند، این رود هزاران سال است که در این دشت حرکت می کند بنابراین زمین های زیر دشت پاسارگاد و مقبره کوروش تا فاصله ده متری از سطح زمین از آب اشباع هستند. ارتفاع آب دریاچه سد سیوند در بالاترین تراز ۱۸۱۳ و تراز مقبره کوروش ۱۸۴۸ است، یعنی مقبره ۳۵ متر بالاتر از بالاترین تراز آب در دریاچه سد قرار دارد. به این ترتیب بنا بر قانون ظروف مرتبط انباشت آب در دریاچه سد تنها می تواند تراز سفره های زیر زمینی را تا ارتفاع ۱۸۱۳ متر افزایش دهد. علاوه بر این در طول سال تراز آب به مدت کمتر از یک ماه ۱۸۱۳ است، چون باید آب را به پایین دست سد برسانیم."
او درباره افزایش رطوبت در منطقه نیز اینطور می گوید:«بین مخزن سد و دشت پاسارگاد دره ای طویل و پیچان وجود دارد، از سوی دیگر وسعت دشت حدود ۲۰۰ کیلومتر مربع است و مقبره کوروش درست وسط دشت قرار دارد. اگر بخار آب بخواهد از دریاچه به سوی دشت برود با موانع طبیعی مواجه می شود و میزان آن کاهش می یابد. رطوبت باقی مانده وقتی وارد دشت وسیع شود، تاثیری اندک بر مقبره خواهد داشت البته نمی گویم هیچ تاثیری ندارد ولی بسیار ناچیز است.
علاوه بر این در کنار مقبره دستگاه های رطوبت سنجی وجود دارد که به وسیله آنها می توان رطوبت فعلی و بعد از آبگیری سد را مقایسه کرد اگر تفاوت به گونه ای باشد که به مقبره آسیب بزند، راه های زیادی نظیر پوشاندن سطح مقبره با مصالح نفوذناپذیر یا آکواریوم کردن آن وجود دارد.»
جلال جامعی احتمال وجود راه هایی برای مشخص شدن میزان آسیب های احتمالی از طریق ایجاد فضای مجازی آزمایشگاهی و بررسی تاثیر افزایش رطوبت بر سنگ مقبره را منتفی نمی داند اما می گوید: "انجام این پژوهش ها وظیفه وزارت نیرو نیست."
حسن فاضلی نیز این مسئولیت را متوجه پژوهشکده باستان شناسی نمی داند: "انجام چنین پژوهش هایی به عهده پژوهشکده باستان شناسی نیست، معاونت حفظ و احیاء و پژوهشکده حفاظت و مرمت مسئول این کار هستند."
این در حالی است که محمدحسن طالبیان، مدیر موسسه پژوهشی پارسه و پاسارگاد خرداد ماه سال ۱۳۸۴ در گفت و گو با خبرگزاری میراث فرهنگی از تشکیل تیمی بین المللی برای بررسی تاثیرات ساخت و آبگیری سد سیوند بر مسایل فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و شرایط حفاظت از آثار تاریخی و باستانی منطقه از جمله پاسارگاد خبر داده بود اما تا کنون نتایج این بررسی ها اعلام نشده است.

.
زمان آبگیری؛ نامعلوم
آبگیری سد باید زمانی صورت گیرد که هم کشاورزان حداقل به مدت سه ماه به آب چندانی نیاز نداشته باشند و هم فصل بارندگی در پیش باشد. به این ترتیب بهترین زمان آبگیری سدها آذر، بهمن و نیمه نخست اسفند است.
با توجه به سپری شدن زمان مناسب، صدور دستور آبگیری بعید به نظر می رسد اما با تعلیق عملیات نجات بخشی در تنگه نمی توان امیدی به نجات آثار مدفون در تنگه باستانی بلاغی داشت.
به این ترتیب نه آثار به جامانده از هزاره ها نجات می یابند و نه آب در زمان مقرر به زمین های تشنه دشت ارسنجان می رسد.

تخریب های انسانی در محوطه ثبت جهانی شده بیستون

تخریب های انسانی در محوطه ثبت جهانی شده بیستون

آرش بهمنش
خبرنگار در تهران



درحالی که هنوز میدان نقش جهان برای ماندن در فهرست آثار جهانی دست و پا می زد، یونسکو، محوطه تاریخی بیستون را به عنوان اثری دیگر از ایران در این فهرست به ثبت رساند. اما درست یک ماه بعد از ثبت جهانی شدن این اثر، با اقدامات شرکت پتروشیمی پلیمر کرمانشاه برای حفر چند حلقه چاه آب، حریم این اثر شکسته شد.
شرکت مخابرات نیز، حدود یک ماه پیش، بدون اطلاع پایگاه پژوهشی بیستون، اقدام به حفر کانال برای کابل‌کشی کرد که به تخریب آثاری از دوره ساسانی و ایلخانی در پای پل خسرو انجامید.
این تخریب ها، تنها بخشی از مشکلاتی است که بیستون را تهدید می کند. شاید زودتر از آنچه برای میدان نقش جهان اصفهان رخ داد، خارج شدن این اثر از فهرست جهانی یونسکو، به وقوع بپیوندد.اداره مخابرات تا یک ماه پیش، ۱۱ بار برای کابل کشی در نزدیکی پل خسرو، از سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری در خواست مجوز کرده بود که این سازمان به دلیل وجود آثار تاریخی در این مسیر به کارشناسان مخابرات اجازه حفر کانال و کابلی‌کشی نداده بود.




" دو هفته پیش که مدیران سازمان، متوجه
تخلف این اداره شدند، از مخابرات شکایت
کردند و عملیات حفاری متوقف شد. البته
مخابرات مدعی شده است که اهالی دو
روستای چمبطان علیا و سفلی، بدون اجازه
مخابرات اقدام به حفر کانال کرده اند"

یک مدیر میراث فرهنگی
استان کرمانشاه
.
به گفته مدیران میراث فرهنگی استان کرمانشاه: "در نهایت نیز، مسئولان مخابرات، یک ماه پیش، بدون هماهنگی با مسئولان سازمان، اقدام به حفر کانال کردند."
یکی از مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان کرمانشاه که خواست نامش محفوظ بماند، درباره اقدام سازمان متبوعش در قبال تخلف اداره مخابرات می گوید: "دو هفته پیش که مدیران سازمان، متوجه تخلف این اداره شدند، از مخابرات شکایت کردند و عملیات حفاری متوقف شد. البته مخابرات مدعی شده است که اهالی دو روستای چمبطان علیا و سفلی، بدون اجازه مخابرات اقدام به حفر کانال کرده اند." ادعایی که از سوی یکی از اعضای شورای این دو روستا، تکذیب شد.
اسدالله بیرانوند، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری که اداره مخابرات را تنها خاطی این تخریب ها در دشت بیستون می داند، می گوید: "دادگاه مشخص می‌کند چه‌کسی مسئولیت این حفاری‌ها را بر عهده داشته‌است. ما اسامی تمامی افرادی را که مسئول حفاری‌ها می دانستیم، به دادگاه اعلام کرده ایم."
.
'تخریب بیستون'
کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، پیش از این، برای جلوگیری از تخریب بیستون، مسیر جدیدی را در کنار پل‌چهر به کارشناسان اداره مخابرات پیشنهاد کرده بودند، اما این اداره به دلیل هزینه‌بر بودن این مسیر از قبول آن اجتناب کرده بود.
.
"هیچ منبع رسمی این درخواست توقف
پروژه را از ما نکرده است. حتی مدیر
سازمان میراث فرهنگی استان، شرکت پلیمر
را یک پروژه ملی خطاب کرده ... چرا
سازمان میراث فرهنگی طی دو سال گذشته
که شرکت در حال کار بوده است، اعتراضی
نکرده است"

سمیعی، مدیر برنامه‌ریزی
شرکت پلیمر کرمانشاه

اما تنها تخریب های ناشی از عملیات اداره مخابرات نیست که به آثار دشت بیستون لطمه می زند. به گفته سازمان میراث فرهنگی، شرکت پتروشیمی پلیمر نیز با حفر چند حلقه چاه آب، حریم بیستون را پس از گذشت یک ماه از ثبت جهانی آن شکسته است.
شرکت پتروشیمی پلیمر کرمانشاه، به حفر چند چاه برای رساندن آب روستای گامسیاب به یک کارخانه، مشغولند که در حریم کتیبه بیستون قرار دارد.
آقای سمیعی مدیر برنامه‌ریزی شرکت پلیمر کرمانشاه می گوید: "از ابتدا هیچ توافقی بین ما و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای توقف فعالیت‌هایمان وجود نداشته است. آن ها تنها به صورت شفاهی از ما خواسته بودند که فعالیت مان را متوقف کنیم، اما هیچ منبع رسمی این درخواست را از ما نکرده است. حتی مدیر سازمان میراث فرهنگی استان، شرکت پلیمر را یک پروژه ملی خطاب کرده و تاکید می کند که حتما باید ساخته شود. رونوشت نامه او در این زمینه موجود است."

وی این سوال را مطرح می کند که "چرا سازمان میراث فرهنگی طی دو سال گذشته که شرکت در حال کار بوده است، اعتراضی نکرده است."

"از دو سال پیش تاکنون ۲ میلیارد تومان برای آغاز فعالیت شرکت صرف شده است. اگر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این محدوده را حریم بیستون می‌داند، چرا از همان ابتدا از ما نخواست تامکان دیگری را برای ساخت این کارخانه انتخاب کنیم. چه کسی باید پاسخگوی هزینه گزاف صرف شده در این دشت باشد؟"
یک کارشناس، درباره سکوت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری طی سال های گذشته معتقد است: "طبق قوانین موجود، تغییر کاربری در هر محوطه ای، به داشتن مجوز از سازمان هایی نظیر محیط زیست و میراث فرهنگی نیاز دارد. اگر مجوز ابتدایی ایجاد و احداث کارخانه در مکان فعلی، از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری صادر نشده بود، این سازمان می توانست نسبت به کل فعالیت این کارخانه شکایت کند. ارایه مجوزهای بحث برانگیز از سوی مدیران سازمان در موارد دیگری مانند پروژه جهان نما در اصفهان یا تله کابین طاق بستان در کرمانشاه، این گمان را تقویت می کند که مدیران سازمان میراث فرهنگی منطقه، (که احتمالا) خودشان مجوز احداث این کارخانه را امضا کرده اند و هم اکنون که با مشکل آلودگی منطقه و شکسته شدن حریم اثر مواجه شده اند، نسبت به فعالیت کارخانه اعتراض می کنند."
طی روزهای اخیر، تماس ما برای دریافت اطلاعات نهایی از مسئولان شرکت پلیمر و مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان کرمانشاه بی نتیجه ماند.
این دو شرکت، از جمله مهمترین ارگان های مسئول در ایجاد آلودگی محیطی و آسیب رسانی مستقیم به آثار موجود در دشت بیستون هستند. وجود شرکت هایی مانند سیمان غرب و آلودگی های ناشی از این فعالیت ها، اثرات درازمدت تری را بر پیکر سنگی کوه و کوه کنده های این منطقه خواهد گذاشت.

.
'بیستون، سرزمین نفرین شده'
"مجموعه آثار دشت بیستون به وسیله چهار عامل مهم در حال تخریب هستند: عوامل مکانیکی که به دلیل واقع شدن منطقه در گسل ایجاد می شوند؛ تغییرات آب و هوایی، که بین ۴۶ درجه در تابستان و ۲۶ درجه زیر صفر در زمستان نوسان می کند و باعث خستگی مصالح شده است؛ آب و رطوبت که به وجود آورنده یخ زدگی، تبخیر و میعان است و در نهایت آلاینده های شیمیایی حاصل از مواد گیاهی (طبیعی) و کارخانه ها (مصنوعی)."


آقای شاه کرمی، کارشناس سازه و مسئول پروژه ژئوفیزیک بیستون، با اشاره به ویژگی های تخریبی در این منطقه می افزاید: "محیط زیست را می شود احیا کرد، هر چند که این کار در طولانی مدت ممکن است، اما آثار باستانی را هیچ گاه نمی شود احیا کرد."
وی دشت بیستون را به دلیل داشتن ویژگی های مهم طبیعی – تاریخی، منحصر به فرد می داند و درباره این ویژگی ها می گوید: "دو رودحانه بزرگ که دو دشت را در این منطقه به هم پیوند می زند، ۵ سراب بزرگ، خاک آماده کشاورزی، کوهی که مانند یک حصار دفاعی عمل می کند و ۵۰ چشمه، همه از ویژگی های بی مانندی هستند که در یک جا، در دشتی به مساحت ۱۲ در ۲۵ کیلومتر قرار گرفته اند."
سابقه شهر تاریخی که گمان می رود در این منطقه بوده و ابتدا گمان می شد، شهری ساسانی باشد، به دوران مادها، یعنی حدود ۳ هزار سال پیش می رسد و ابعاد آن، ۵ در ۱۰ کیلیومتر تخمین زده می شود.
با همه اهمیتی که بیستون و آثار آن دارند، طی دو سال گذشته، فعالیت هایی که قرار بود برای حفاظت آثار بیستون از تخریب های طبیعی صورت گیرد، هنوز به انجام نرسیده است.

.
بیستون شش میلیارد تومانی
پیش از این مسئولان پروژه بیستون در نظر داشتند تا با ایجاد حفاظ سایبان مانند و تهیه و استفاده از ماده ای مخصوص برای حفاظت سنگ ها از نفوذ آب به داخل حفره هایشان، از کتیبه بیستون به عنوان مهمترین اثر دشت بیستون، محافظت کنند. اما هنوز هیچ یک از این اتفاقات در این منطقه به وقوع نپیوسته است.




"پس از ثبت منطقه، در روزهای آخر
هفته حدود هزار نفر برای تماشای آثار
باستانی، به بیستون می آیند. پیش‌بینی
سازمان میراث فرهنگی استان هم این است
که در عید نوروز، روزانه ۱۰ هزار نفر از
این منطقه دیدن کنند"

اسدالله بیرانوند، رئیس سازمان میراث
فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری
.
استانداری کرمانشاه در تعامل با سازمان مدیریت و برنامه ریزی ، قصد دارد ماده ۳۲ قانون برنامه چهارم توسعه را برای بیستون به تصویب رساند. با این اتفاق، بیستون می تواند برای اجرای پروژه هایش، به عنوان یک طرح ملی، هر سال از مجلس اعتباری مشخص دریافت کند.
به گفته آقای بیرانوند، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، "پس از ثبت منطقه، در روزهای آخر هفته حدود هزار نفر برای تماشای آثار باستانی، به بیستون می آیند. پیش‌بینی سازمان میراث فرهنگی استان هم این است که در عید نوروز، روزانه ۱۰ هزار نفر از این منطقه دیدن کنند."این مسئول دولتی، اعلام کرد که هنوز بودجه مصوب بیستون برای سال آینده اعلام نشده است، اما سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کرمانشاه برای این اثر، ۶ میلیارد تومان اعتبار درخواست کرده است.

ميراث فرهنگی در سالی که گذشت

ميراث فرهنگی در سالی که گذشت

لادن پارسی

سالی که گذشت برای ميراث فرهنگی به چند دليل بسيار با اهميت بود. نخست اينکه سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری با هم ادغام شد، دوم اينکه بودجه اين سازمان مقداری افزايش يافت و بعد هم در سال گذشته چند فصل کاوش در مناطق باستانی با موفقيت انجام شد و ديگر اينکه در سال گذشته بر خلاف سال قبل آثار باستانی کمتری مورد تعرض قاچاقچيان عتيقه و عواملشان قرار گرفت يا سرقت شد.

.
.
ثبت پاسارگارد
در تيرماه سال ۸۳ کميته ميراث جهانی يونسکو پاسارگاد و ارگ بم را در فهرست ميراث جهانی ثبت کرد. قرار است در اجلاس سال ۸۴ که تيرماه آينده در آفريقای جنوبی تشکيل می شود گنبد سلطانيه را نيز در فهرست ميراث جهانی ثبت کند.
غرق چندين محوطه باستانی عيلامی و هخامنشی

دو سد سيوند در استان فارس و کارون ۳ در استان خوزستان بدون هماهنگی و اطلاع ميراث فرهنگی احداث شده و با آبگيری آنها تعداد زيادی محوطه های شناسايی شده و کاوش نشده اين مناطق درآب غرق شده و خواهد شد.
سد سيوند در منطقه تنگه بلاغی در فاصله ۸ کيلومتری محوطه ثبت جهانی شده پاسارگارد در استان فارس قرار دارد. به اعتقاد کارشناسان تنگه بلاغی محل عبورمهم ترين راه باستانی کشور يعنی راه شاهی است که به دستور داريوش هخامنشی ساخته شده و پاسارگارد را به تخت جمشيد و شوش متصل می کرده است.
باستان شناسان ايرانی و ايتاليايی در کاوش های نجات بخشی محوطه های پشت سد سيوند با کشف بقايای معماری دوره هخامنشی توانستند سبک معماری مردم در آن دوران را شناسايی کنند.
به نظر عليرضا عسگری سرپرست تيم مشترک کاوش ايران و ايتاليا نجات محوطه ها و آثار دورن تنگه بلاغی حداقل به چهارسال وقت نياز دارد، در غير اين صورت آبگيری سد سيوند بيش از نيمی از محوطه ها، بدون کاوش غرق خواهد شد.
عمليات نجات بخشی محوطه های باستانی تنگه بلاغی در دی ماه توسط باستان شناسان خارجی و داخلی انجام خواهد شد.
ساخت سد سيوند در دوران رياست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ در تنگه بلاغی و روی رودخانه پلوار آغاز شد و کارشناسان با توجه به آبرفتی و سست بودن خاک منطقه احتمال می دهند که جمع شدن آب در پشت سد و افزايش رطوبت هوا و بالا آمدن سطح آب های زير زمينی به مجموعه ثبت شده پاسارگارد صدمه بزند.
ساخت سد کارون ايذه نيز در دوران آقای رفسنجانی و بدون توجه به آثار باستانی آغاز شد. آبگيری اين سد از ۱۸ آبان سال۸۳ آغاز شد، اما با توافق پژوهشکده باستان شناسی سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری و مسئولان سد کارون ۳، آبگيری تا پايان نجات بخشی آثار باستانی محوطه به تعويق افتاد.
باستان شناسان گروه نجات بخشی آثار اين منطقه که از مرداد ماه به کاوش پرداختند، توانسته اند شيرهای سنگی و سنگ قبرهای افراشته و تعداد زيادی آثار سفالی را از غرق شدن نجات دهند و با تمرکز بر گورهای منطقه زيرکوه و اشيای کشف شده در گورها به اطلاعاتی در باره زندگی عيلاميان در ۲۷۰۰ سال پيش از دست يابند.
محوطه های باستانی و آثار تاريخی چون زيگورات، چغازنبيل، شهر ساسانی جندی شاپور و ايوان کرخه در استان خوزستان واقع اند.
.

کشف يک شهر زير زمينی
در تابستان ۸۳ در حوالی کاشان در شهر نوش آباد يک شهر زير زمينی سه طبقه کشف شد.ساکنان اين شهر که در ۸ کيلومتری کاشان قرار دارد، به هنگام حفر چاه فاضلاب در زير زمين به فضاها و دالان هايی برمی خوردند که وجود آنها در اعماق زمين تعجب آور بود. از همين رو مردم و شهردار اين شهر در تماس با مسئولان ميراث فرهنگی خواستار بررسی اين حفره ها و دالان ها شدند.
کارشناسان پس از يک ماه حفاری و کاوش باستان شناسی توانستند يک شهر زير زمينی با سه طبقه سازه که از دالان ها، پلان ها و فضاهای معماری مختلفی تشکيل شده بود، شناسايی کنند.
سازه های طبقه اول در ارتفاع ۵/۲ متری و طبقه سوم در ارتفاع ۱۸ متری زير زمين قرار گرفته است و ارتفاع هر طبقه از شهر نزديک به ۱۸۰ سانتيمتر است.
کارشناسان بر اين گمان اند که ساکنان اين منطقه از بيم حمله دشمنان، اين شهر را در اعماق زمين ساخته اند تا در صورت ضرورت در آنجا پناه بگيرند.

سکونت يک ميليون ساله انسان در ايران
با کشف سه دندان انسان از نوع هوموارکتوس يا نخستين انسانهای راست قامت متعلق به يک ميليون سال پيش در منطقه فسيلی مراغه، شواهد احتمال سکونت انسان در ايران از ۱۰۰ هزار سال به يک ميليون سال افزايش يافت.
انسانهای هوموارکتوس حدود يک تا يک و نيم ميليون سال پيش در غارها می زيسته اند، شکارگر بوده اند و کشف آتش کار آنها بوده است.
در بررسی های ديرين شناسی در منطقه فسيلی مراغه کارشناسان تاکنون قطعاتی از فسيلهای حيوانات عظيم الجثه ای مانند اسب، زرافه، کرگدن و فيل متعلق به يک ميليون سال پيش پيدا کرده اند.
.
اجساد مدفون در ديوار ارگ بم
با ادامه عمليات نجات بخشی ارگ بم که در زلزله دی ۱۳۸۲ به شدت آسيب ديد، کارشناسان در نقاط مختلف ديوارها و حصارهای ارگ بم بقايای اجساد ۶۲ کودک و نوزاد کفن پوش برخوردند. پس از تحقيقات کارشناسان اعلام کردند اين اجساد متعلق به دوره قاجاريه و زمانی است که نصرالدوله فرمانفرما مشهور به شاهزاده فيروز ميرزا ارگ بم را محاصره کرده بود.
.
استرداد لوح های هخامنشی
بازگرداندن سيصد لوح گلی متعلق به دوران هخامنشی از آمريکا يکی از اتفاقات مهم در حوزه ميراث فرهنگی در سال ۸۳ بود. اين لوحها بخشی از ده هزار لوح کامل و قطعات لوح های سفالی است که باستان شناسان دانشگاه شيکاگو در سال ۱۹۳۳ از محوطه تخت جمشيد به دست آوردند.
در اين لوح ها جزيياتی از تشکيلات و سازماندهی اداری دوره هخامنشی و تغذيه روزانه کارگران محوطه تخت جمشيد در حدود ۵۰۰ سال قبل از ميلاد در دوران حکومت داريوش اول به زبان عيلامی و به خط ميخی ثبت شده است.
اين لوح ها سال ۱۹۳۷ در اختيار موسسه شرق شناسی دانشگاه شيکاگو در آمريکا بوده است. دانشگاه شيکاگو در ۱۹۵۱ نزديک به ۳۷ هزار از اين لوحها را به ايران بازگرداند و اين نخستين بار پس از انقلاب است که چنين مبادله ای ميان ايران و آمريکا رخ می دهد.
.
.
حراج اشياء عتيقه ايران در پاريس و لندن
سال گذشته تعدادی از اشياء عتيقه ايرانی در بازارهای جهانی به فروش رسيد. در فرانسه در يک حراج بزرگ در پاريس مجموعه ای شامل520 قطعه از آثار باستانی و عتيقه ايران و مربوط به دوران های ساسانی، سامانی، عباسی، سلجوقی، ايلخانی، صفوی و قاجار به حراج گذاشته شد.
در حراج ساتبی لندن نيز تابلويی از فتحعلی شاه قاجار کار مهرعلی اصفهانی و تابلويی از چهره زن جوانی با روسری سپيد متعلق به دوره محمد شاه قاجار و دو تابلوی رنگ و روغن از زنان اشرافی دوران صفويه متعلق به مکتب اصفهان مربوط به نيمه دوم قرن هفدهم ميلادی به فروش رسيد.
اين حراج بخشی از حراج آثار هنری ايرانی و اسلامی بنياد برکلی بود.
.
.
بازگشت اشياء قاچاق شده جيرفت

در اواخر اسفند ۱۱۸ قلم از اشيای قاچاق شده جيرفت از لندن شامل يک کاسه سنگی و دو محموله ۳۰ و ۸۷ قطعه ای به ايران بازگردانده شد.
به گزارش خبرگزاری ميراث فرهنگی مقامات انگليس اين اشياء را به صورت سه محموله به سفارت ايران در لندن تحويل دادند و چند روز بعد اين اشياء به ايران بازگردانده شد.

.
تشکيل يگان پاسداران ميراث فرهنگی
غارت محوطه های کاوش نشده جيرفت سبب شد تا مسئولان به فکر حفاظت از اين محوطه بيافتند و بالاخره پس از مدت ها بحث و گفتگو برای حفاظت از آثار باستانی، به ويژه محوطه هايی که هنوز توسط باستان شناسان کاوش نشده اند، قرار شد يگان پاسداران ميراث فرهنگی تشکيل شود. در ماه های پايانی سال ۸۳ فرمانده اين يگان منصوب شد، اما اين يگان هنوز نيروی انسانی ندارد.
برای جلوگيری از خروج غير قانونی اشيای باستانی تفاهم نامه ای بين سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری و ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، کميته تخصصی مبارزه با قاچاق اشياء عتيقه تشکيل شد.
.
ايران و ميراث معنوی
در خرداد ماه دولت پيوستن ايران به کنوانسيون حفظ ميراث معنوی يونسکو را تصويب کرد.سازمان جهانی يونسکو در مهرماه ۱۳۸۲ با هدف حمايت از خرده فرهنگ ها در برابر جهانی شدن کنوانسيون حفظ ميراث معنوی را تصويب کرد.
اجرای اين کنوانسيون منوط به پيوستن سی کشور به آن است. ايران برای نخستين قدم در اجلاس سال ۲۰۰۵ پرونده نوروز و گويش مراغی را به يونسکو ارائه خواهد کرد.
.
پرونده همچنان مفتوح ميدان نقش جهان

با ساخت برج جهان نما در اطراف ميدان نقش جهان اصفهان و تجاری شدن حريم آن ، اين ميدان در معرض آسيب جدی قرار می گيرد. مسئولان ميراث فرهنگی تاکنون بسيار تلاش کرده اند تا مانع ساخت اين برج شوند و چندين بار نيز اعلام شده که ساخت آن متوقف شده، اما کوتاه زمانی بعد ساخت آن از سر گرفته شده است.
کانون مدافعان حقوق بشر به رياست شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳ با پيگيری حقوقی چندين بار خواستار توقف ساخت برج جهان نما شده و حتی شيرين عبادی اسفند ماه طی نامه سرگشاده ای به رييس جمهور در اين باره هشدار داد.
شهر اصفهان در سال ۱۹۷۹ در فهرست آثار ميراث فرهنگی جهان ثبت شده و لطمه ای که ساخت اين برج به ميدان نقش جهان می زند چنان حساس است که يونسکو به ايران اعلام کرده است که بايد از ارتفاع اين برج بکاهد.
يونسکو تابستان ۸۴ پس از مطالعه گزارش ايران در مورد اين موضوع، در باره افزودن اصفهان به فهرست آثار تهديد شده جهان تصميم خواهد گرفت.

توافق ميراث فرهنگی و موزه لوور
در آبان ماه بين حسين مرعشی رييس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری و آقای هانری لوی رت رييس موزه لوور پاريس توافقنامه ای برای همکاری به امضاء رسيد.
به موجب اين توافق سازمان ميراث فرهنگی و موزه لوور در زمينه هايی چون پژوهش حوزه های باستانی، تاريخ هنر، موزه داری، حفاظت و مرمت، مبارزه بر عليه نقل و انتقال غير قانونی آثار فرهنگی و... همکاری خواهند کرد.
اين موافقتنامه تا ماه ژوئن سال ۲۰۱۱ اعتبار دارد.

مردان نمکی
يازده سال پس از کشف اسکلت مرد نمکی در اعماق معدن نمک چهرآباد زنجان در پاييز ۸۳ بقايای اسکلت دو مرد نمکی ديگر در آن معدن کشف شد. پس از متوقف کردن بهره برداری از معدن نمک، کارشناسان به کاوش در اين معدن پرداختند و به زودی اسکلت مرد نمکی چهارم که از نظر لباس و اجزای بدن کامل تر و سالم تر از مردان نمکی ديگر است، کشف شد. به گفته يحيی رحمتی مديرکل ميراث فرهنگی زنجان بخش هايی از بافت و نسوج نرم در بدن مرد نمکی چهار سالم و محفوظ مانده است.
تاکنون با بررسی چند تونل قديمی در اعماق معدن نمک چهرآباد زنجان قسمتی از پارچه و لباس پشمی، دو لنگه کفش چرمی سالم و يک شلوار و پيراهن پشمی به دست آمده است.
کارشناسان با توجه به اشياء کشف شده از مرد نمکی يک مانند گوشواره طلای آويخته به گوش، اشياء فلزی و سفال های خاکستری نقش دار و با توجه به آرايش مو و سيمای ظاهری، و با توجه به طرز لباس پوشيدن او و پس از مقايسه اين اشياء با نقوش تخت جمشيد و يافته های باستان شناسان در گورستان های تپه مارليک اعلام کردند مردنمکی يک از سکاييان است که خراج گذار حکومت هخامنش بوده اند، و از نظر زمانی به قرن هشت قبل از ميلاد تعلق دارد.
با کشف مرد نمکی چهار برنامه های مطالعات ژئو تکنيک ( تکنولوژی شناخت زمين )، ژنتيک و مطالعات ميدانی برای کشف ارتباط ميان تپه ها و سکونت گاه های باستانی شناخته شده شتاب گرفته است.

کاوشهای باستان شناسی در جيرفت
سال گذشته در سومين فصل کاوشهای باستان شناسی در محوطه های باستانی جيرفت در حاشيه هليل رود هفت فضای مسکونی کشف شد و به اين ترتيب در دوسال گذشته در جريان بررسی های باستان شناسی حوزه تمدن هليل رود بيش از ۹۵ محوطه متعلق به هزاره پنجم پيش از ميلاد شناسايی شده که ۶۰ محوطه آن گورستان است.
در کاوش های علمی و حفاری های غير مجاز قاچاقچيان آثار سنگی، سفالی و بقايای معماری از هزاره سوم پيش از ميلاد به دست آمده است.
آنچه توجه باستان شناسان را در اين محوطه جلب کرده وسعت گورستان های آن است. آنها حدس می زنند اين منطقه در دوران باستان بسيار پرجمعيت بوده است.
با کشف بخشی از يک آجر کتيبه دار با دو سطر نوشته در بخش بنای يادمانی محوطه باستانی کنار صندل در حوزه تمدن هليل رود و در مراحل پايانی اين فصل از کاوش وجود خط در اين منطقه در نيمه نخست هزاره سوم قبل از ميلاد و در عصر مفرغ به اثبات رسيد.
به گفته دکتر يوسف مجيدزاده سرپرست هيئت کاوش باستان شناسی حوزه هليل رود خط اين کتيبه نسخه جديدتر خط نوشتاری عيلامی است که در کتيبه پوزوراين شوشيناک به دست آمده است. اين آجر کتيبه دار برای خواندن و رمز گشايی در اختيار فرانسوالا کارشناس بزرگ فرانسوی و چند کارشناس بين المللی قرار خواهد گرفت.
در طول ۴۰۰ کيلومتر رودخانه هليل رود، در شهرستان های بافت، کهنوج، جيرفت و عنبرآباد تاکنون بيش از ۷۰۰ محوطه باستانی شناسايی شده است.
.
شهر سوخته
کشفيات هشمتين دوره کاوش در شهر سوخته مسايل بسياری را برای کارشناسان روشن کرد.فعاليت های اين دوره از کاوش بيشتر در بخش گورستان اين شهر پنج هزارساله متمرکز بود و طی آن ۵۴ گور و اسکلت باستانی و ۱۶۹ شيئی تاريخی کشف شد.
با اين کشفيات کارشناسان پی بردند که زنان شهر سوخته در پنج هزار سال قبل علاوه بر استفاده از گردنبند و دستبند، گوشواره نيز به گوش می کردند.
مشخص شد که به دليل رواج ازدواج فاميلی ميان ساکنان شهر سوخته بيماری مهلک هيدروسفالی در ميان کودکان اين منطقه شايع بوده و اغلب کودکان تا پيش از ۱۳ سالگی بر اثر اين بيماری می مردند. قبلا جمجمه ای از يک بيمار مبتلا به بيماری هيدروسفالی به دست آمده بود که روی آن اثرات جراحی موفقيت آميزی ديده می شد.
شهرسوخته در ۵۶ کيلومتری زابل در استان سيستان و بلوچستان و در حاشيه جاده زابل زاهدان واقع شده و پنجهزار سال قدمت دارد. اين شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از ميلاد پايه گذاری شده و مردم اين شهر در چهار دوره بين سال های ۱۸۰۰ تا ۳۲۰۰ قبل از ميلاد در آن سکونت داشته اند.

دهانه غلامان، شهر بی سکنه
يکی ديگر از اتفاقات مهم مربوط به ميراث فرهنگی نتايج کاوش در شهر دهانه غلامان در ۲ کيلومتری روستای قلعه نو و ۴۴ کيلومتری شهرستان زابل است.
باستان شناسان ايرانی و ايتاليايی در کاوش های اين شهر ۲۵۰۰ ساله پی بردند که ساختمان های اين شهر در روی بلندی هايی از سطح زمين های کشاورزی و با هدف دفاع از شهر در مقابل سيل های ناگهانی و فصلی رود هيرمند ساخته شده است و نکته مهم اينکه ساخت و معماری شهر بر مبنای نقشه بوده است.
بنا به خبر خبرگزاری ميراث فرهنگی اين اولين بار است که در سايت های باستانی تهيه نقشه و موضوع پيش ساخته بودن يک کلان شهر مطرح می شود.
شهر دهانه غلامان ۲۷ ساختمان مهم و کليدی داشته است از جمله دو ساختمان مذهبی و صنعتی. شهر دهانه غلامان يکی از پايتخت های معتبر دوران هخامنشی بوده، و بر مبنای شواهد و تحقيقات باستان شناسی مذهب ساکنان آن تلفيقی از مذاهب هند و ايرانی و زرتشتی بوده است.
دو نکته بسيار مهم درباره شهر غلامان وجود دارد: نبود هيچ اثری از برج و بارو، دژ و ديوار دفاعی در شهر، که نشان دهنده زندگی صلح آميز مردم آن بوده، و نبود هيچگونه اموال منقول و غير منقول حتی در لايه های باستانی که باستان شناسان فکر می کنند به احتمال بسيار زياد ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پس از ساخت شهر، ساکنان آن با برنامه ريزی دقيق و در فرصتی مناسب تمامی اموال خود را جمع آوری و به مکان نامعلومی ـ شايد پاکستان فعلی مهاجرت کرده اند. آنها بر اين گمان اند که احتمالا خشک شدن رود هيرمند سبب اين مهاجرت بوده است.
باستان شناسان ايتاليايی در سال ۱۹۶۰ شهر دهانه غلامان را شناسايی کردند و عمليات حفاری آن بين سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ به طول انجاميد.مساحت شهر دهانه غلامان ۱۵۰۰ متر در ۸۰۰ متر است.

گنجينه مسروقه: دزدی‎های متداول از موزه‏های ايرانی

گنجينه مسروقه: دزدی‎های متداول از موزه‏های ايرانی

سارا امت علی

روزنامه نگار در تهران

یک ماه از اعلام ناپدید شدن سه تابلوی نفیس قاجاری و صفوی موزه رضاعباسی می گذرد، پرس و جو از مدیر موزه و گفت و گو با مدیرکل روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نتیجه ای ندارد.
.
محمدرضا زاهدی مدیر موزه اجازه گفت و گو با رسانه ها را ندارد، همینطور مدیرکل موزه های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری.
پاسخ رضا موسوی، مدیرکل روابط عمومی سازمان هم چندان روشن نیست:"اطلاع‌رسانی زمانی انجام می‌شود که اثر پیدا شود. یگان حفاظت سازمان و نیروهای امنیتی که پیگیری ماجرا را برعهده دارند، ما را از خبررسانی در این مورد منع کرده‌اند. ممکن است هرگونه اظهارنظر در این مورد روند پیگیری ماجرا را مختل کند."
شاید به همین دلیل است که ماجرای سرقت ۱۵ سکه طلا و نقره و یک گردنبند از نمایشگاه موزه ملی ایران در سال ۱۳۷۰، سرقت ۳۸۵ سکه طلا و نقره و شش قلمدان از بخش اسلامی موزه ملی در سال ۱۳۷۱، سرقت شش قلم شی فرهنگی از کاخ نیاوران در سال ۱۳۷۴، سرقت ۲۱ قلم اشیای عتیقه از موزه آبگینه و سفالینه در سال ۱۳۷۹، ناپدید شدن یک کتیبه سنگی از موزه ملی در سال ۱۳۸۰، سرقت یک تابلوی نقاشی از موزه هنرهای ملی و یک روتاقچه ای زری از کاخ صاحبقرانیه در سال ۱۳۸۱ و ناپدید شدن قرآن خطی از موزه پارس شیراز هیچگاه به اطلاع رسانه ها نرسید، زیرا پرونده این سرقت ها پس از گذشت سال ها هنوز به نتیجه نرسیده و همچنان در دستگاه قضایی مفتوح است. اگر سه تابلوی نفیس قاجاری و صفوی اثر احمد نیریزی و میرزا غلامرضا که هفته نخست آذرماه از تالار خط و کتابت موزه رضاعباسی ناپدید شده‌اند، به سرنوشت لوح زرین هخامنشی یا تابلوهای ناپدیده شده محمود فرشچیان دچار شوند، دیگر عبارت «اطلاع‌رسانی» درباره‌شان معنایی ندارد.



لوح زرین هخامنشی؛ ذوب شد

ارزشمندترین اثری که طی سی سال اخیر از موزه های ایران به سرقت رفته، لوح زرین هخامنشی است. اثری که یکی از چهار لوح زرین و سیمین کاخ آپادانا به شمار می آید و در روز ۲۷ یا ۲۸ شهریور ۱۳۱۲، توسط فردریک کرفتر، از اعضای هیات حفاری در تخت جمشید از زیر ستون های اصلی کاخ آپادانا به دست آمد. این الواح چهارگانه بلافاصله پس از حفاری به کاخ مرمر تهران (دفتر کار رضا شاه) و از آنجا به موزه ایران باستان انتقال یافت. یک جفت از آنها هنگام افتتاح موزه شهیاد در برج شهیاد (آزادی کنونی) به این مکان انتقال یافت.
در اواخر سال 1383، ۱۱۸ قلم از اشيای قاچاق شده جيرفت
از لندن به ايران بازگردانده شد

.
از آنجا که در جریان تظاهرات و شورش های خیابانی، امکان سرقت از موزه زیاد بود، تمام اشیای آن که همگی از آثار منحصر به فرد ایران به شمار می آمد، به موزه ایران باستان منتقل شد. در جریان این نقل و انتقال یک جفت از الواح ناپدید شد. این ماجرا ۲۰ سال مسکوت ماند زیرا سندی مبنی بر انتقال آن‌ها به موزه ملی وجود نداشت و کسی متوجه مفقود شدن آن‌ها نبود.
همزمان با ورود محمدرضا کارگر به موزه ملی و آغاز عملیات ساماندهی آثار این موزه، خبر گم شدن این آثار و بازجویی از مسوول موزه در خلال سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ انتشار یافت. لوح سیمین پیداشد اما پرونده مفقود شدن لوح زرین به جایی نرسید. هرچند دستگاه قضایی و مسئولان سازمان میراث فرهنگی در هیچ یک از گزارش های مطبوعاتی خود، نام متهم و روند دادرسی را فاش نکرده اند اما شنیده می شود، متهم به ذوب کردن لوح زرین و فروش طلای آن اعتراف کرده است.


دستبرد به موزه آبگینه، یک سرقت واقعی
.
ماجرای سرقت از موزه های بزرگ دنیا با دزدی از موزه های ایران، تفاوتی فاحش دارد. در حالی که سارقان ناشی موزه های ایران، در هر دستبرد به خروج یک یا چند اثراز موزه قناعت می کنند و گاه از میان آثار ارزشمند متعدد، اثری با کمترین ارزش را همراه می برند، دزدان موزه های اروپا و امریکا، با برنامه ای از پیش طراحی شده، به سرقت های میلیون دلاری دست می زنند.
سرقت نقاشی های کلود مونه، آلفرد سیسلی و جان بروگل به ارزش
یک میلیون دلار از موزه نیس، سرقت ۲۲۰ قطعه آثار تاریخی به ارزش پنج میلیون دلار از موزه آرمیتاژ و دستبرد مسلحانه به موزه مونک اسلو برای سرقت تابلوی فریاد مونک در حضور صدها بازدید کننده، نمونه ای از این سرقت های بزرگ است.
با این وجود، سرقت ۳۸۵ سکه طلا و شش قلمدان از بخش اسلامی موزه ملی، در میان سرقت های هنری در ایران یک استثنا بود.
.
دزدان موزه های اروپا و امریکا، با برنامه ای از پیش
طراحی شده، به سرقت های میلیون دلاری دست می زنند
.
دستبرد به موزه آبگینه و سفالینه هم که به ناپدید شدن ۲۱ قلم اشیای شیشه ای و سفالی انجامید، داستانی مانند ماجراهای پلیسی دارد. طبق گزارشی که از سوی نیروی انتظامی در اختیار موزه آبگینه و سفالینه قرار گرفت، سارقان حدود ساعت ۱۲ نیمه شب یازدهمین روز
.
آذر ماه ۱۳۷۹، از در شرقی موزه که مخصوص عبور و مرور افراد خاص است،
به موزه وارد شدند و پس از ضرب و شتم و بیهوش کردن نگهبان به تالارهای موزه رفتند و با شکستن ویترین ها، ۲۱ اثر تاریخی را به سرقت بردند. آنها تا ساعت شش و ۴۵ دقیقه بامداد در موزه بودند و پس از خروج هیچ سرنخی از خود به جا نگذاشتند. تحقیقات پلیس درباره آنها تا کنون به نتیجه نرسیده است.


خوش اقبالی اشیای موزه سعدآباد
مجموعه تاریخی ـ فرهنگی سعدآباد و موزه ملی ایران، رکورد دار سرقت هستند، با این تفاوت که اشیای مسروقه موزه ملی کمتر پیدا شده اند و اشیای موزه سعدآباد زود به خانه بازگشته اند. البته به جز سه اثر محمود فرشچیان.
نمونه خوشنویسی هایی که در سال ۱۳۸۰ از موزه میرعماد، از موزه های مجموعه سعدآباد به سرقت رفت، ۷۲ ساعت بعد به موزه بازگشت. شمشیرهای موزه ملل هم که سال ۱۳۷۸ ناپدید شده بودند، از کشور آذربایجان سردرآوردند و پس از پنج سال به سعدآباد بازگشتند.
یک هفته از سرقت تابلوی شب های مهتاب موزه هنرهای زیبای سعدآباد در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ نمی گذشت که مسئولان از نصب مجدد تابلو به دیوار موزه خبر دادند. در میان آثار به سرقت رفته از سعدآباد، تنها تابلوهای محمود فرشچیان بخت و اقبال خوشی نداشتند.
چیزی از تابستان ۱۳۸۵ نگذشته بود که خبر مفقود شدن چند اثر موزه فرشچیان انتشار یافت و تحقیقات مشخص کرد سرقت توسط یکی از خدمه موزه صورت گرفته است. متهم که یک روز پس از سرقت دستگیر شد، ادعا کرد آثار را پاره کرده و از بین برده است.
به این ترتیب دادگاه هم حکم به رد مال داد و آثار به موزه بازنگشت. نکته قابل توجه در جریان این سرقت ادعای دوگانه مسئولان موزه و خالق آثار بود. در حالیکه مدیر موزه در گفت و گو با خبرگزاری ها بر بی اهمیت خواندن آثار تاکید کرده و گفته بود آثار در انبار موزه نگهداری می شد و قابل نمایش نبود، محمود فرشچیان در گفت و گو با ایسنا گفت:«تابلوی گرفتار که در بخش طراحی های موزه به نمایش درآمده بود، همراه با دو اثر طراحی که به هم چسبیده بود، به سرقت رفته است.»
.
مهرهای سه هزار ساله در دستشویی:
آخرین سرقت از موزه ملی، در یک نقطه با مفقود شدن آثار فرشچیان اشتراک دارد؛ دست داشتن یکی از خدمه موزه در سرقت. ۲۵ دی ماه ۱۳۸۴، اولین خبر درباره مفقود شدن هشت مهر سه هزار ساله از موزه ملی، انتشار یافت.
کارشناسان موزه در جریان بررسی ماهانه ویترین ها، متوجه فقدان شش مهر کوچک متعلق به هزاره اول پیش از میلاد در یکی از ویترین ها شده بودند. سارق بدون آسیب زدن به قفل ویترین، تعدادی از آثار را برداشته و باقی آثار را طوری جا به جا کرده بود که کسی متوجه فقدان آنها نشود. تحقیقات، کارشناسان را به یکی از سرویس های بهداشتی موزه کشاند. سارق ۲۵ ساله که به مدت شش سال نظافت چی موزه بود، مخزن آب سیفون دست شویی را مکانی امن برای نگهداری شش مهر مفرغین لرستان و دو مهر نقره با نقش یک زن و نیمرخ یک مرد، یافته بود.

فرش صد ساله در جوی آب
قالیچه پهلوی، شهریور ماه ۱۳۸۳ در جریان جا به جایی تعدادی از فرش های موزه، گم شد. مفقود شدن این اثر تا چند روز به مقامات قضایی اطلاع داده نشد زیرا مسئولان موزه فکر می کردند در جریان نقل و انتقال فرش ها، این اثر به اشتباه به بخش دیگری از موزه رفته است.
به هرحال این قالیچه که سال ۱۳۰۷ هجری قمری از پشم و نخ در راور کرمان بافته شده بود، در کنار جوی آب و زیر یک کیوسک واقع در ضلع جنوبی موزه فرش پیدا شد.
به هنگام نمایش فرش برای خبرنگاران، لیلا دادگر، مدیر وقت موزه از انتخاب دزد ناشی اظهار تعجب کرد:«فرش هایی به مراتب ارزشمندتر در کنار این اثر وجود داشت، انتخاب این قالیچه نشان دهنده نا آشنا بودن فرد با آثار فرهنگی است.»
.
سرقت از موزه های شهرستان ها:
دزدها تنها به سراغ موزه های پایتخت نمی آیند. چند سالی است که موزه های شهرستان ها هم مورد توجه آنها قرار گرفته است. سرقت از موزه پارس شیراز مهم ترین نمونه بود. قرآن خطی، که یکی از نمونه های کمیاب در دنیا به شمار می آمد، سال ۱۳۸۲ به سرقت رفت و تاکنون سرنخی از آن به دست نیامده است.
نیمه اول سال ۱۳۸۵ موزه آشتیان و تفرش هم مورد دستبرد واقع شد که اطلاعات چندانی از نحوه وقوع و اموال مسروقه انتشار نیافت.
نیمه نخست تیرماه همان سال نیز، سایت رسمی سازمان میراث فرهنگی خبری مبنی بر سرقت سه مدالیون از موزه مشروطه تبریز منتشر کرد که بلافاصله از سوی رضا عبادی، رییس سازمان میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی تکذیب شد:«با بررسی ها متوجه شدیم، چند سکه توسط کارشناسان موزه جا به جا شده است.» این اظهار نظر درحالی صورت گرفت که خبر انتشار یافته در سایت این سازمان از دستگیری متهم و تحویل او به مراجع قضایی شعبه شش آگاهی تبریز حکایت داشت.

موزه های نا امن و خطر سرقت
در حالیکه بررسی تعداد و دفعات سرقت از موزه های ایران آمار قابل توجهی به دست می دهد، متولیان امر آن را جدی نمی گیرند. اسفندیار رحیم مشایی، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که از دو سال پیش تا کنون هدایت این نهاد فرهنگی را بر عهده دارد، توپ را به زمین مدیران پیش از خود می اندازد و به روزنامه قدس می گوید:«متاسفانه در گذشته سرمایه گذاری خوبی در زمینه حفاظت از موزه های کشور انجام نشده است.»
.
.
اسفندیار رحیم مشایی استخدام رسمی کارمندان را راهی برای کاهش سرقت و حفاظت از موزه ها می داند

او استخدام رسمی کارمندان را راهی برای کاهش سرقت و حفاظت از موزه ها می داند:«ما در منابع انسانی و تامین نیرو با مشکل مواجه هستیم. وقتی قرار است موزه ای مستقر شود، نیرو باید در آن رسمی شود تا ماندگار باشد. استفاده از نیروهای قراردادی یا پیمانی روند درستی در این کار نیست. به همین دلیل سازمان مشغول بررسی و برنامه ریزی است تا با گرفتن مجوزهای مورد نیاز از سازمان مدیریت و برنامه ریزی بتواند نیروهای جایگزین و ثابت را مستقر نماید.»
این درحالی است که مسعود نصرتی، مدیرکل موزه های سازمان میراث فرهنگی با تاکید بر نیاز مبرم موزه های ایران به سیستم های حفاظت الکترونیک به بودجه بهسازی سیستم الکترونیکی و تجهیز و بازسازی موزه های کشور در سال گذشته و امسال اشاره می کند:«این بودجه در سال ۱۳۸۵، ۲۵۰ میلیون تومان و در سال جاری ۸۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته شد. که هنوز پرداخت نشده است.»
با توجه به ثبت ۴۵۰ موزه در ایران، سهم هر یک از آن‌ها برای ارتقای سیستم‌های حفاظتی و امنیتی و مقاومت در برابر سارقان حدود ۸/۱ میلیون تومان است. شکی نیست که سارقان برنده این معامله نابرابرند.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

در پی تهدید کشورهای عربی نام خلیج فارس حذف شد

در پی تهدید کشورهای عربی نام خلیج فارس حذف شد



در حالی که با تصویب شورای انقلاب فرهنگی ، دهم اردیبهشت ماه به عنوان روز ملي‌ خليج‌ فارس به‌ تقويم‌ ايران‌ اضافه‌ شده است ، دولت نهم و این بار در عرصه ورزشی از موضع ایران مبنی بر نام جاودانه خلیج همیشه فارس عقب نشست و موضع اعراب را در نامگذاری مجعول تقویت کرد. قضیه از آنجایی شروع شده است که ایران میزبانی بازیهای کشورهای اسلامی را برعهده گرفته است و طبق عرف بین المللی طراحی و چاپ پوسترها از اختیارات میزبان می باشد. در همین راستا مسئولین پوسترهایی با نقشه ایران از جمله خلیج فارس تهیه و چاپ کرده و مدال های این مسابقات را نیز بر مبنای نقشه کشورمان طراحی می نمایند.
روز ششم اردیبهشت گروهی به سرپرستی عربستان برای نظارت بر چگونگی انجام این بازیها به ایران می آیند و با سازمان تربیت بدنی به گفتگو می نشینند و در این گفتگو با وقاحت تمام از ایران می خواهند نام خلیج فارس را از نقشه پاک و بجای آن نام خلیج(ع ر ب ی) بگذارند و تهدید می کنند در صورت عدم انجام این کار کشورهای عربی از حضور در این بازی ها انصراف خواهند داد. با آنکه انتظار می رفت نمایندگان سازمان تربیت بدنی همان لحظه پاسخی دندان شکن به اعراب بدهد اما سازمان تربیت بدنی طی نامه ای به احمدی نژاد کسب تکلیف می کنند.
حداقل انتظار از رییس جمهور این بود که با رد این درخواست وظیفه خود را در برابر تمامیت ارضی ایران به انجام برساند. اما نتیجه این نامه نگاری چنین می شود که نام خلیج فارس از روی نقشه ایران در پوسترها حذف می شود تا طراح مورد تائید کشورهای عربی قرار بگیرد.این در حالی است که در سال ١٩٩١ وقتی سازمان ملل در چند سند داخلی از خلیج فارس با عنوان دیگری نام می برد با واکنش دولت وقت مجبور می شود با اذعان بر سهوی بودن این موضوع رسما از ایران عذرخواهی کند(سند ٢٦ ژوئن ١٩٩١ ) اما امروز، دولت آقای احمدی نژاد که مدعی است کشور در اوج! منزلت و اقتدار قرار داریم حتی در برابر گستاخی چند کشور عربی نه فقط واکنش مناسبی نشان نمی دهد بلکه با حذف نام خلیج فارس از نقشه ایران بار دیگر از موضع ایران عقب نشینی می کند.البته آقای محمد هادي حسام، معاون سازمان تربيت ‏بدنی برای توجیه این مسئله در اظهار نظری جالب گفته است نگران نباشید نام ایران نیز در این طرح حذف شده است و همینکه خلیج فارس در نقشه وجود دارد یعنی مالکیت آن برای ایران است: “ما در بالاي نقشه دو بار نام الله را كه بالاترين نام‏ها است درج كرده‏ايم و بايد به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه نام ايران نيز درج نشده و همين كه تصوير خليج‏فارس در نقشه موجود در پوستر وجود دارد، بيانگر حاكميت ايران بر اين حوزه است.”

.
منبع:جمهوریت


.
http://sangesaboor.blogfars.com

.

نظرات (3):

.

آرمان،امير می نويسد: با سلام و عرض ادب خدمت سرکار خانوم محترم
این مطلب زیبای شما منو به یاد پادشاهان قدیمی میندازه که به ازای هر ۱ دختر روسی ۱ شهر یا استان واگذار میکردند، حالا هم دخترهامنو واگذار میکنند هم خاکمنو، ولی‌ خب اینا از نظر اسلامی یعنی‌ برابری و برادری مگه خود امیر المومنین هر چی‌ داشته در اختیار افراد دیگه نمیذاشت؟ خب اینا هم دارن دقیقا کار اعمه رو انجام میدن با این تفاوت که اعمه پولاشنو تقسیم میکردن اینا هم خاک ملتشنو. بگذریم، با تشکر از شما

.

ميهمان: اعصابم بهم ريخت ايميل: taghiakbari2007@yahoo.com
اي خاك بر سر احمقتان بكنند آقايان مسئول در تربيت بدني نشستيد و نظاره كرديد كه هرچي اون اعراب سوسمار خور گفتند عين بز اخفش فقط نگاه كريد و سر تاييد تكان داديد البته ريدنهاي دولت نهم كه تازگي ندارد و اينم يكي ديگه روي اونها اي تف به گور پدرتون كه از ايراني كه يه زماني اسمش لرزه بر اندام بزرگترين امپرطوريها مي انداخت چي ساختيد

.

جواد رحمانی می نويسد: سلام هستی خانم خسته نباشی
واقعا متاسف شدم / نون بیت المال و مردم ایران را می خوردند و سنگ کشورهای دیگر را به سینه می زنند . اشکم در اومد

اخبار شنیدنی از سیمای اسلامی


از : ایراندخت دل آگاه


اخبار شنیدنی از سیمای اسلامی

رادیو و تلویزیون حکومت دینی در ایران ، پس از سی سال فعالیت و هزینه نمودن میلیاردها دلار نفتی ، به طور طبیعی باید توانسته باشد مانند بسیاری از رسانه های ملی در دیگر کشورها در دل مردم جای باز کند و اعتمادشان را جلب نماید . اعتمادی که می تواند به عنوان ابزاری مهم دولتمردان را در رسیدن به اهداف خود یاری برساند . ولی صدای ناموزون و سیمای نازیبای جمهوری اسلامی نه تنها نتوانسته به این امر مهم دست یابد ، که بسیاری از مخاطبان ساده دل خود را هم از دست داده است . به گونه ای که این روزها روییدن دیش های ماهواره بر پشت بام ها به امری روزمره و عادی بدل شده و کمتر خانه و کاشانه ای است که از داشتن گیرنده ماهواره بی نصیب مانده باشد .
.
از این روست که سرانجام نیروی سرکوبگر و بگیر و ببند رژیم هم درباره توان خود نسبت به یورش به خانه ها و مصادره دیشهای ماهواره ابراز ناتوانی نمود و به ناکارآمد بودن این روشها اذعان داشت .

بماند که خود سرکردگان و عوامل رژیم دینی نیز از همین فرصت بهره جسته اند برای انتشار یاوه هایشان ، که جای بحث آن در این مقاله نیست . این رسانه عظیم چنان کارایی اش را از کف داده که اگر بسیاری از برنامه هایش را برای بوزینه ها هم به نمایش بگذارند ، آن زبان بسته ها فریادکشان از مقابلش خواهند گریخت . با این همه ، نکته سنجان ریزبین گاهی دندان بر جگر نهاده و به دلایلی روشن بیننده و شنونده آن می شوند . بر این مدعا چند تیتر خبر بخش نیمروزی تلویزیون را در روز سه شنبه پانزدهم فروردین 1388 با هم مرور می کنیم تا دریابیم اهل خرد چه می یابند در آن .

خبر سیاسی :

پخش نظریات مشعشع رییس جمهور احمدی نژاد مهمترین خبر این بخش بود . وی در گفت و گو با خبرنگار واحد مرکزی خبر در خصوص تبلیغات انتخابات گفت : « انتخابات تجلی اقتدار و همبستگی ملی است و مردم با شرکت در انتخابات به جهانیان نشان خواهند داد که ... » که لابد از یک من ماست می توان یک دریا فاضلاب گرفت !

ولی خودمانیم هیچ شنونده هشیاری بی لبخند از کنار این سخن پرمغز ( ! ) نمی گذرد . چرا لبخند ؟ خب پیداست . نشان دادن " همبستگی ملی " که فقط با بیرون آمدن از خانه و شرکت در انتخاباتی فرمایشی نمایانگر نمی شود . می توان در خانه نشست و مخالفت یک ملت را با حکومتی سراپا فریب نشان داد . این خود بزرگترین نمایش " اقتدار و همبستگی ملی " است ؛ نمایش بیزاری از یک حکومت اسلامی !

.
خبر فرهنگی :

خبر دوم باز می گردد به سخنان " پرویز " معاون فرهنگی وزارت ارشاد که امروز - در روز گشایش نمایشگاه کتاب - گفت : « یکی از برنامه های هفته کتاب ، بررسی الگوی مصرف در زمینه کتاب است » شگفتا ! رعایت الگوی مصرف ؟ یعنی سرانه سه دقیقه مطالعه برای ایرانیان زیاد است ؟ و نیازمند رعایت الگوی مصرف ؟ همان الگویی که موجب شده بهای آب و برق و گاز و مواد خوراکی به عرش اعلا برسد ؟ همان الگویی که می خواهد در آینده نزدیک تحریم بنزین را به گونه ای دیگر توجیه کند ؟ شاید هم بناست سه دقیقه به سی ثانیه برسد که دست کم در یک جا " رکورد شکنی " شده باشد !امیدوارم در تکذیب این گفته نشنویم که مقصود از رعایت این الگو ، کاهش سهمیه کاغذ است . چون می دانیم اصلی ترین ناشران در این کشور ناشران وابسته به دستگاه دیکتاتوری اسلامی اند ؛ همچون سازمان تبلیغات اسلامی ؛ حوزه علمیه قم و موسسه وابسته به دفتر رهبری و موسسه تاریخ معاصر – که باید تحریف تاریخ معاصر نام گیرد - و امثال این ها .نه ؛ ممکن نیست کسی بخواهد این دکان ها را تخته کند ؟ دل شیر می خواهد و گرز سوپر مدرن رستم . همین مانده که باز سید علی خامنه ای بالای منبر برود که آقا چکار به کار دکان های تبلیغاتی رژیم دارید ؟ بروید پی ورق پاره ها ! یا بگوید : « هرکسی از این حرفها بزند بی غیرت است . » همان سخنی را که به علاقمندان مذاکره با آمریکا نسبت داد و به مردم فهماند که خیلی از مسوولان فعلی رژیم اسلامی بی غیرت اند ! درست مانند همان موضعگیری هم که درباره سازمان حج و زیارت داشت و فهماند که آنجا در تیول روضه خوان هاست و باید " کلاهی " ها پایشان را از گلیم شان درازتر نکنند . این دکانها برای چاپ کتابهای سراپا مهمل دینی – و همچنین تحریف رویدادها در ایران - میلیون ها دلار کاغذ وارداتی را به باد می دهند . سپس کتابهای چاپ شده در تیراژهای میلیونی را به همه مراکز و نهادهای دولتی و غیر دولتی می سپارند تا به صورت رایگان میان " امت همیشه در صحنه " توزیع کنند . همان کتابهایی که به دست دفاتر نمایندگی ایران در دیگر کشورها هم می رسد تا باز هم به صورت رایگان عرضه و اهدا شوند ؛ تا دنیا با مردمسالاری دینی و رافت و سخاوت و فرهنگ حکومت اسلامی آشنا شود و جمهوری اسلامی را الگوی آرمان ها و خواسته های خود قرار دهد . به راستی که چه حسرتی می کشند ملت های دیگر برای داشتن چنین حکومت بی همتایی !

ولی نه ، بی تردید کسی به سهمیه کاغذ این دکان ها دست نمی زند . می ماند همان ماجرای سه ثانیه شدن سرانه مطالعه کتاب در ایران که آن هم گاهی با خواندن بهای برچسب کالاها در بازار پر می شود و گاهی هم با خواندن شعارهای توخالی روی دیوارها !


.خبر پزشکی ؛

این یکی از همه جالب تر بود ؛ خبر « همایش بررسی آنفولانزای خوکی » . خوشمزگی این خبر در آنجاست که درست در نخستین روز انتشار خبر این بیماری و اپیدمی جهانی آن در رسانه های بین المللی ، خبرنگار صدا و سیما درنیویورک یعنی مرتضا قرقی با رفتن روی ماهواره ( ! ) چنین گزارش داد : « آنفولانزای خوکی ، جنجال تازه رسانه های غرب . بر اثر بالا گرفتن نارضایتی عمومی در آمریکا و بعضی کشورهای غربی ، رسانه های این کشورها دست به فریب تازه ای زده اند و با شایعه انتشار بیماری تازه ای به نام آنفولانزای خوکی می کوشند تا ذهن جهانیان را از اخبار بحران اقتصادی و شکست نظریه های امپریالیستی و لیبرالی و .. و ... دور نمایند . این در حالی است که فقط سه مورد بیماری در مکزیک گزارش شده است » به راستی که به این می گویند " شم خبرنگاری " ! زیرا در کمتر از سه روز ضریب هشدار به عدد پنج رسید و سازمان بهداشت جهانی ، شیوع گسترده این بیماری را در جهان خبر داد . اکنون در ایران همایشی به این نام و برای این بیماری برگزار می شود . بی آن که دیگر کسی از « جنجال رسانه ای غرب » سخنی بگوید . اگرچه می دانیم همه این همایش ها ( یا به قول ایرانیان درون مرز ، این سمیناهار ها ) همه برای سند سازی است ؛ سند هزینه شدن بودجه های سرسام آور . سندهایی که مجلس رژیم اسلامی به آن ها رسیدگی می کند و می گوید هیچ انحرافی در بودجه فلان سازمان مشاهده نشد ؛ و فقط یک میلیارد دلار – ناقابل - در سال هشتاد و پنج فاقد سند تشخیص داده شد !


.خبر حقوقی ؛

و اما واپسین خبر که « جمشیدی » سخنگوی قوه قضاییه از رسیدگی به پرونده دویست متخلف اقتصادی سخن گفت و یادآور شد که : « پس از رسیدگی به این پرونده ها مبلغ دوازده تریلیون تومان جریمه از متخلفان اخذ گردید »

آری اخذ گردید ، ولی به کجا واریز شد ؟ متخلفان چه کسانی بودند ؟ در چه زمینه هایی فعالیت داشتند ؟ آیا در آن زمینه ها خساراتی هم متوجه اشخاص حقیقی و مردم بیخبر از همه جا شده است ؟ خلافهایی که می توانسته بیشمار شاکی خصوصی داشته باشد !

.در آن میان یکی نبود که بپرسد چگونه است درحالی که شما مسوولان قوه قضاییه عکس یک کیف قاپ را در روزنامه ها چاپ می کنید ، یک زورگیر که از روی فقر به خلاف گرویده با آفتابه ای بر گردن در خیابان ها می گردانید و با دوربین به خانه اش می ریزید و زن و بچه اش را هم در حال گریستن به نمایش تلویزیونی می گذارید و ده ها مورد دیگر ،

چرا هیچ نامی از این متخلفان تریلیون تومانی نمی برید ؟ از کسانی که به راستی باید آن ها را تروریست های اقتصادی نامید . آیا جز این است که همه این ها کسانی چون " شهرام جزایری " اند که نه تنها سهم امام و سهم رهبری و خمس شان را به بیوت آیات عظام داده اند ، بلکه چشم و دل آقازاده ها را هم سیر کرده و برای شادی روح امام راحل و خشنودی " مقام معظم " و پایکوبی علمای اعلام ، آن ها را در فعالیت های خود سهیم گردانده اند ؟

همان هایی که مافیاها را گسترده اند و نمی توان نامشان را برد ! که اگر نام برده شوند نه تنها رابطه های برون و درون پرده هویدا می شود که مهر بر می دارد از رازهای ناگفتنی و مکتوم . همان رازهایی که هر کدام ضربتی سنگین است بر سر باورمندان به اسلام و رژیم اسلامی ! ضرباتی که می تواند ریشه حکومت دینی را از خاک ایران برکند و حکومتی لائیک یا سکولار را در کشور بنیاد نهد .


.
منبع:ایران ب ب ب